اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب

آنچه در این نوشتار به آن پرداخته شده برخى از ابعاد وجودى معمار کبیر انقلاب اسلامى و ابرمرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینى قدس سره الشریف از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای مدظله العالی است.
سه‌شنبه، 4 ارديبهشت 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب

طرح مسأله و ضروت بحث

برخى شناخت ها سطحى و گذراست و به همین دلیل اثرگذار و متحول کننده انسان نیست. اما در مقابل، شناخت هایى وجود دارند که اثرى بس عمیق و تأثیرگذار دارند و فرد را عاشق و دلباخته خود مى سازند.

آنچه در این نوشتار به آن پرداخته شده برخى از ابعاد وجودى معمار کبیر انقلاب اسلامى و ابرمرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینى قدس سره الشریف است. کسى که با رفتار و گفتارهاى خویش، بر دل هاى بسیارى در داخل و خارج اثر گذاشت و قلوب را شیفته و دلباخته خود کرد.

یکى از این دل باختگان که مدتى مدید از محضر آن بزرگوار استفاده برده رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه اى مدظله العالى است که در مناسبت هاى گوناگون ارادت خود را به آن بزرگوار بر زبان آورده و به ستایش آن عزیز سفر کرده پرداخته است. ابعادی که در این سخنان مطرح شده بیشتر درباره شخصیت معنوى ـ عرفانى امام و نوآورى هاى سیاسى ـ اجتماعى او در اداره جامعه و تأسیس حکومتى کاملاً جدید و متمایز از سایر حکومت هاى موجود است.
 

امام خمینی (رحمه الله) چه کرد؟

کار امام خمینی (رحمه الله) جز با کار انبیا قابل مقایسه نیست.
کار عظیمى که او انجام داد، این بود که در چنین دنیایى که اقیانوسى از لجن را در خود جاى داده بود و افراد خجالت مى کشیدند نام دین و ارزش هاى الهى را بر زبان آورند او توانست ارزش هاى الهى را مطرح و بزرگ کند و پرچمش را در جهان به اهتزاز درآورد. کارى که او انجام داد، جز با کار انبیا قابل مقایسه نیست؛ حتّى با هیچیک از حرکاتى که مصلحان بزرگ کرده اند، قابل مقایسه نیست.

قرن حاضر، قرن ظهور مصلحان بزرگ است. از نیمه هاى قرن گذشته تاکنون، چه قدر مصلحان بزرگ و انقلابیون و سیاستمداران پیدا شدند و حرکات عظیمى در دنیا و یا در بخشى از آن به راه انداختند؛ در عین حال حرکت هیچکدام از آن ها قابل مقایسه با این تحرک عظیم و رنسانس معنوى جهانى که به وجود آمد، نیست.

در پارلمان هاى کشورهایى که ده ها سال است رسما در آن جا دین جرم محسوب مى شود و ترویج آن ممنوع است و به عنوان یک پدیده قدیمى و زیادى و منسوخ و از مُد افتاده و مضر تلقى مى شود، اسم خدا بر زبان ها آمد و نطق ها با «بسم الله الرّحمن الرّحیم» شروع شد. 

در دنیاى مادّى، پرچم معنویت و اسلام بلند شده است و این موفقیت، چیز کوچکى نیست. همه این توفیق ها، به دست قوى آن رهبر عظیم ایجاد شد. البته حرکت را ملت ایران کرد؛ اما ملت ایران را جز آن دست قوى و آن شخصیت عظیم ـ با همه خصال و صفات ویژه و استثنایى ـ کسى نتوانست به حرکت درآورد.1
 

اهداف و آرمان هاى بلند حضرت امام خمینی (رحمه الله)

جمهورى اسلامى در حالى به وجود آمد که هیچ کس در دنیا باور نمى کرد این نظام پابرجا بماند و بر دشمنان کینه ورز و قدرتمند خود، فایق آید. ما باید این راه را ادامه دهیم. آن چیزى که از امام براى ما قابل تقلید است، هدف هاى او و حرکت به سمت آن هدفهاست. هیچکدام از هدف ها و آرمان هایى که امام معین کردند، صرف نظرکردنى نیست. آن بزرگوار براى ملت ایران و انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، بهترین و والاترین و اصلى ترین هدف ها را انتخاب کردند و به زبان آوردند و آن ها را در ده ها اثر از ادبیات مخصوص خود ثبت کرده و حرکت به سمت آن ها را نشان دادند.

آرمان هاى بزرگى که امام(ره) بیان مى کردند، عبارت بود از: 
مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همه جانبه ملت، خودکفایى به معناى کامل، پافشارى فراوان و تمام نشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملت هاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملت هاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرت هاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعه اسلامى، حمایت بى دریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها.2

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

کارهاى بزرگ حضرت امام خمینی (رحمه الله)

امام بزرگوار ما کارهاى بزرگ متناسب با بزرگى خود انجام داد و من امروز بعضى از آن ها را به یاد شما مى آورم. یقینا اگر تحلیل گرها و متفکران، کارهاى بزرگ امام امت را فهرست کنند، چند برابر آن چیزى خواهد شد که من امروز آن ها را بر مى شمارم.

1. اولین کار بزرگ او، احیاى اسلام بود. دویست سال است که دستگاه هاى استعمارى سعى کردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. یکى از نخست وزیرهاى انگلیس در جمع سیاستمداران استعمارى دنیا اعلام کرده بودند که ما باید اسلام را در کشورهاى اسلامى منزوى کنیم! قبل و بعد از آن نیز پول هاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه اول از صحنه زندگى، و در درجه دوم از ذهن و عمل فردى انسان ها خارج شود؛ چون مى دانستند این دین، بزرگترین مانع در راه چپاول قدرت هاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسان ها و صحنه سیاسى جهان برگرداند.

2. دومین کار بزرگ او، اعاده روح عزت به مسلمین بود. این گونه نبود که اسلام صرفا در بحث ها و تحلیل ها و دانشگاه ها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلکه بر اثر نهضت امام ما، مسلمان ها در همه جاى عالم احساس عزت کردند.

یک نفر مسلمان از کشورى بزرگ که مسلمین در آن در اقلیت قرار دارند، به من مى گفت: قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمى کردیم. طبق فرهنگ آن کشور، همه اسم محلى داشتند، و هر چند خانواده هاى مسلمان روى بچه هاى خود اسم اسلامى مى گذاشتند، اما جرأت نمى کردند آن اسم را اظهار کنند و از بیان آن خجالت مى کشیدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مى گویند، و اگر از آن ها بپرسند که شما چه کسى هستید، اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مى آورند.

بنابراین، با کار بزرگى که امام(ره) انجام داد، مسلمان ها در همه جاى دنیا احساس عزت مى کنند و به مسلمانى و اسلام خود مى بالند.

3. سومین کار بزرگ او این بود که به مسلمان ها احساس درک امت اسلامى داد. قبل از این مسلمان ها در هر جاى دنیا که بودند، چیزى به نام امت اسلامى برایشان مطرح نبود و یا اصلاً جدى تلقى نمى شد. امروز همه مسلمان ها در اقصاى آسیا تا قلب آفریقا و تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا، احساس مى کنند که جزو یک جامعه جهانى بزرگ به نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ایجاد کرد، که بزرگترین حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استکبار است.

4. چهارمین کار بزرگ او، ازاله یکى از مرتجع ترین و پلیدترین و وابسته ترین رژیم هاى منطقه و جهان بود. ازاله حکومت پادشاهى در ایران، یکى از بزرگترین کارهایى بود که کسى مى توانست آن را تصور کند. ایران مهمترین دژ استعمار در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه بود. این دژ، به دست امام ما در هم فرو ریخته شد.

5. کار پنجم او، ایجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود؛ چیزى که به ذهن مسلمان ها و غیرمسلمان ها خطور نمى کرد، و خواب خوشى بود که مسلمان هاى ساده لوح هم هرگز آن را با خود تصور نمى کردند و نمى دیدند. امام(ره) در حد یک معجزه، به این خیال افسانه آمیز لباس واقعیت پوشاند.

6. کار ششم او، ایجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسیارى از کشورها و از جمله کشورهاى اسلامى، گروه ها و جوان ها و ناراضى و آزادى طلبها، با ایدئولوژى هاى چپ وارد میدان مى شدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پایه و مبناى حرکت ها و نهضت هاى آزادى بخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه اى از دنیاى وسیع اسلام که جمعیت یا گروهى به انگیزه آزادى خواهى و ضدیت با استکبار حرکت مى کنند، مبنا و قاعده کار و امید و رکنشان، تفکر اسلامى است.

7. هفتمین کار بزرگ او، نگرشى جدید در فقه شیعه بود. فقاهت ما پایه هاى بسیار مستحکمى داشته و دارد. فقاهت شیعه، یکى از محکم ترین فقاهت ها و متکى به قواعد و اصول و مبانى بسیار مستحکمى است. امام عزیزمان این فقه مستحکم را در گستره اى وسیع و با نگرشى جهانى و حکومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن کرد که قبل از آن روشن نبود. 

8. کار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حُکام بود. در دنیا پذیرفته شده است که کسانى که در رأس اجتماعات قرار مى گیرند، اخلاق فردى خاصى داشته باشند! تکبر ورزیدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجمل گرایى، خودرأیى و خودخواهى و امثال اینها، چیزهایى است که مردم دنیا قبول کردند که کسانى که در رأس حکومت ها قرار مى گیرند، این اخلاق را داشته باشند. 

حتى در کشورهاى انقلابى، انقلابیون که تا دیروز زیر چادرها زندگى مى کردند و در دخمه ها مخفى مى شدند، به مجرد این که به حکومت مى رسند، وضع زندگى شان عوض مى شود و اخلاق حکومتى شان تغییر مى کند و همان وضعیتى را به خود مى گیرند که بقیه سلاطین و رؤساى عالم داشتند! ما از نزدیک چنین چیزى را دیده ایم؛ براى مردم هم مایه تعجب نیست.

امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، مى تواند زندگى زاهدانه اى داشته باشد و به جاى کاخ هاى مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایى کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند.

اگر دل هاى حکام و زمامداران به نور معرفت و حقیقت روشن شده باشد، تجمل و تشریفات و اسراف و برخوردارى هاى زیاد و خودرأیى و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آن ها محسوب نمى شود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى که به وجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلى یافته بود.

9. کار نهم او، احیاى روحیه غرور و خودباورى در ملت ایران بود. برادران عزیز! حکومت هاى استبدادى و فردى، سال هاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعیف و مستضعف و توسرى خور درآورده بودند؛ ملتى که از استعداد جوشان و خصلت هاى جمعى فوق العاده ممتاز برخوردار است و در طول تاریخ بعد از اسلام، این همه افتخارات علمى و سیاسى دارد.

قدرت هاى خارجى ـ مدتى انگلیسى ها و مدتى هم روس ها و دیگر دولت هاى اروپایى، و پس از آن امریکایى ها ـ ملت ما را تحقیر کرده بودند. ملت ما هم باور کرده بود که قابلیت و لیاقت کارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او برنمى آید، ابتکار از او ساخته نیست و دیگران باید بر او آقایى کنند و به او زور بگویند! بنابراین، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما کشته بودند؛ ولى امام عزیز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ایران بیدار و زنده کردند. در همان حال که ملت ما از احساسات و نخوت هاى بیجاى ناسیونالیستى - که استکبار عامل آن، و رژیم منحوس پهلوى مروجش بود ـ مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت کنند. 

امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه مشترک شرق و غرب و ارتجاع نمى ترسند و احساس ضعف هم نمى کنند. جوان هاى ما احساس مى کنند که خودشان مى توانند کشورشان را بسازند. مردم ما احساس مى کنند که قدرت و توان آن را دارند که در مقابل تحمیل ها و زورگویى هاى شرق و غرب بایستند. این روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقیقى و اصیل را امام(ره) در ملت ما زنده کرد.

10. و بالاخره دهمین کار بزرگ او، اثبات این نکته بود که «نه شرقى و نه غربى»، یک اصل عملى و ممکن است. 
دیگران خیال مى کردند که یا باید به شرق متکى بود و یا به غرب، یا باید نان این قدرت را خورد و ستایشش کرد و یا آن قدرت را ! فکر نمى کردند که یک ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگوید و بایستد و بماند و خود را روز به روز ریشه دارتر کند؛ اما امام(ره) این نکته را ثابت کرد.3

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

امام خمینی (رحمه الله) ریشه شجره طیبه انقلاب بود

اگر نظام جمهورى اسلامى و این انقلاب بزرگ و جهانى را، و رستاخیز عظیمى که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیم ترى که در درون انسان پدید آمده، و این تحولى که مس ها را طلا کرده است، کلمه طیبه و شجره طیبه بدانیم ـ که هست ـ ریشه این شجره طیبه، همین شخصیت عظیمى است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود، و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.

در گذشته، همین ایران و ملت و موقعیت جغرافیایى و همین فقه و قرآن و نهج البلاغه بود؛ اما در واقع چیزى نداشتیم و روز به روز عقب تر مى رفتیم و بیشتر بر سرمان مى خورد و شخصیت ما هضم مى شد. بعد که او پدید آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودى که ماهیات را هستى و تحقق مى بخشد، و مثل خورشیدى که مى تابد و اشیا را آشکار مى کند، و مانند روحى که به کالبدى دمیده مى شود و اجزاى آن را زنده مى سازد، ما را زنده و نمایان کرد و به حرکت درآورد؛ آن وقت ارزش جغرافیایى و تاریخى و فرهنگ گذشته و قرآن و نهج البلاغه و ملت ما احیا شد و به کارمان آمد. امام ریشه شجره طیبه انقلاب بود او کلید بود. او ریشه این درخت محسوب مى شد. این ریشه باید محفوظ بماند.4
 

تفاوت قیام حضرت امام خمینی (رحمه الله) و سایر مصلحان اسلامى

مصلحان اسلامى و متفکرانى که در یکصد و پنجاه سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامى و احیا و تفکر اسلامى را بر دوش گرفتند ـ از قبیل سید جمال الدین و محمّد اقبال و دیگران ـ با همه خدمات ارجمند و گرانبهایشان، همگى این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جاى برپا کردن یک انقلاب اسلامى، به یک دعوت اسلامى اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو کردند. 

این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجى همچون نتیجه عمل پیامبران اولوالعزم را ـ که سازندگان مقاطع اصلى تاریخ بوده اند نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسى و نفسانى، تن ها مى توانست زمینه ساز یک حرکت انقلابى باشد و نه بیشتر و لذا مشاهده مى شود که سعى و تلاش بى حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و رو به انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتى را که آنان از آن نام مى آورده و در آرزویش آه و اشک مى افشانده اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتّى اعتقاد و باور اسلامى را در توده هاى مردم مسلمان تقویت کرده و نیروى آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنه جغرافیایى اسلام را گسترش دهد. و این، به کلى از روش پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى الله علیه و آله جدا است و این بر هر کس که اندکى تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم صلى الله علیه و آله را بداند، آشکار است.

امام ما براى حیات دوباره اسلام، درست همان راهى را پیمود که رسول معظم صلى الله علیه و آله پیموده بود؛ یعنى راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتى هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگى ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمى شود؛ بلکه پیمودن و سنگربه سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار مى گیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت در مى آید و تا رسیدن به هدف ـ یعنى حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشى ساختن قدرت شیطانى طاغوت ـ ادامه مى یابد: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ».5

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

امام خمینی (رحمه الله) به اسلام و مسلمین قوت و عزت بخشید

امام بزرگوار ما به اسلام و مسلمین قوّت و عزت بخشید. دشمنان اسلام، اسلام را ضعیف مى خواستند. آن ها تلاش کرده بودند تا اسلام را از صحنه عمل، بلکه از ذهن ملت هاى مسلمان ـ چه برسد به غیر آن ها ـ خارج کنند؛ متأسفانه تا حدود زیادى هم موفق شده بودند. در این سیاست پلید، حکومت هاى فاسد و وابسته، با استکبار و شبکه جهانى دشمنان اسلام هماهنگى کامل داشتند.

امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد. امروز در کشورهاى بسیارى، اسلام آرزو و آرمان نسل هاى جوان و به پاخاسته و روشنفکر است. یک نمونه، فلسطین عزیز است. 

سال ها به نام فلسطین حرف زده شد و مبارزه گردید؛ اما ناکام و ناموفق. امروز ملت فلسطین، به نام اسلام مبارزه و مقاومت مى کند؛ لذا مبارزه از شکل سازمان ها و گروه ها و شخصیت ها و سردمدارها، به میان توده مردم کشیده شده است. چنین مبارزه اى، هرگز ناکام نخواهد شد. مبارزه مردمى اگر باقى بماند، بى شک در نهایت به پیروزى خواهد رسید. این، به برکت اسلامى بود که امام نام آن را زنده کرد و وجدان اسلامى را در مسلمین بیدار نمود.

امروز در کشورهاى اسلامى شمال آفریقا، گروههایى به نام اسلام و با هدف ایجاد حکومت و نظام اسلامى مبارزه مى کنند؛ پیشرفت هم کرده اند. قبل از نهضت امام بزرگوار ما، چه کسى چنین چیزى را حتّى به خاطر مى گذرانید؟ در شرق و غرب جهان اسلام، مسلمانان بیدار شده اند. اقلیت هاى مسلمان در کشورهاى اروپایى و غیر اروپایى داراى حاکمیت کفر و الحاد، احساس شخصیت مى کنند. هویت و شخصیت اسلامى، در میان مسلمانان زنده شد. این، به برکت امام و حرکت عظیم امام بود.6
 

دعوت مردم به احکام حقیقى اسلام و احیا و بازسازى روحیه ملت ها، دو کار اساسى امام راحل بود

یکى از مؤثّرترین شگردهاى دشمنان اسلام این بود که ملت هاى مسلمان را تحقیر کنند. به ایران و کشورهاى عربى و شبه قارّه هند و کشورهاى آسیاى میانه و آسیاى دور و آفریقا و اقلیت هاى اسلامى در اروپا و امریکا نگاه کنید! همه جا این سیاست ـ یعنى تحقیر مسلمانان ـ اعمال شده است. درست توجّه کنید که این چقدر مهمّ است. 

مسلمانان خصوصیتى دارند که مى توانند اراده خود را در حرکت عالم مؤثّر کنند. به خاطر چه؟ به خاطر احکام نورانى اسلام؛ بلکه به خاطر روحیات و خلقیاتى که اسلام به مسلمانان مى دهد؛ مثل ظلم ستیزى و کنار نیامدن با بدى و فساد، مثل امر به معروف و نهى از منکر و جهاد فى سبیل الله، که جهاد فى سبیل الله میدان گسترده و عرض عریضى دارد و مخصوص صحنه نبرد رویاروى جسمانى نیست، بلکه جهاد داخل خانه ها هم ممکن است و همه جا انسان مى تواند با دشمن خدا جهاد کند؛ اگر اراده داشته باشد و اگر بداند باید چه کار کند.

این، مجموعه احکام اسلامى است. این، جهاد و امر به معروف و عدم کنار آمدن با بدى و فساد و تحمّل نکردن ظلم است: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ». مجموع این احکام و معارف موجب شده است مسلمان به طور طبیعى در هر جاى دنیا که هست ـ چه به صورت یک ملت و چه از یک ملت کوچکتر، تا یک فرد ـ به برکت این احکام قادر باشد اراده خود را در اداره جهان و محیط خودش مؤثّر سازد. این، خصوصیت مسلمان است. استعمارگران از چنین خصوصیتى ناراحتند. ظالمان عالم از چنین خصوصیتى نگرانند.

روزى که اروپایى ها سوار کشتى ها شدند و آمدند کشورهاى منطقه آسیا و آفریقا و خاورمیانه و بقیه جاها را تصرف کردند، از این روحیه مسلمانان مى ترسیدند. براى این که مسلمان بى خطر شود، دو کار باید با او بکنند: یکى این که او را از احکام اسلامى دور کنند و دوم این که روحیه او را بشکنند و تحقیرش کنند. 

پس، ببینید همه سیاست هاى دشمنان اسلام در طول مبارزه با اسلام ـ که این یکى دو قرن اخیر، اوج این مبارزه بوده است ـ در این دو چیز متمرکز مى شود: یکى دور کردن مسلمین از احکام اسلام و دوم تحقیر مسلمین و شکستن و خرد کردن روحیه آنان. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که کشورهاى اسلامى، به صورت کشورهاى درجه سه عالم درآمدند. هرجا کشور اسلامى بود، یا مستقیم زیر نفوذ دشمنان اسلام و قدرت هاى بیگانه بود، یا یک عامل قدرت هاى بیگانه برآن ها مسلّط بود؛ مثل خاندان منحوس پهلوى در این جا و بعضى کشورهاى دیگر که نظیر این را داشتند. این، وضعیت مسلمانان بوده است.

امام بزرگوار ما آمد و درست روى همین دو نقطه انگشت گذاشت. علّت این که شما مى بینید اسم امام، دنیاى اسلامى را مثل توفانى در نوردید، اینهاست. با تبلیغات و با پروپاگاند که نمى شود کسى را این طور در دل ملت ها جا داد. این که در بعضى از نقاط عالم که مردم آن جا اسم ایران را اصلاً نشنیده بودند، به امام بزرگوار ما عشق و ارادت مى ورزیدند، به خاطر این چیزهاست. این، سنّت الهى و قاعده آفرینش است. امام روى این دونقطه تکیه کرد. وجدان ملت ها بیدار شد و دیدند که راه نجات، همین و الگو هم ملت ایران است.

امام بزرگوار، ملت ایران را به برگشت به اسلام دعوت کرد و گفت بیایید به اسلام به معناى حقیقى کلمه عمل کنید. نه فقط عمل کردن در داخل مسجدها و به صورت عبادات فردى؛ بلکه به صورت عمل کامل این کار را انجام دهید و نظام زندگى را از اسلام بگیرید. به همین خاطر، جمهورى اسلامى را تشکیل داد. 

در نقطه دوم هم روحیه این ملت را احیا و بازسازى کرد. به ملت ایران آموخت و فهماند که قدرت دارد و مى تواند. به همه ملت هاى مسلمان دنیا پیام داد که شما داراى قدرت واقعى هستید و مى توانید دشمن را به زانو درآورید. هرجا و به هراندازه، نسخه امام بزرگوار عمل شد، این نتیجه را داد. در خود کشور ما، ملت ایران از حالت ضعف و انفصال به جایى رسید که امروز در قضایاى مهمّ دنیا، اراده اش داراى نقش است. دشمنان ما نیز همین را مى گویند.7

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

امام خمینی (رحمه الله)، مسأله ولایت فقیه را مدون و مستحکم کرد

«ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است. این که حالا بعضى نیمه سوادها مى گویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى اطّلاعى است. کسى که با کلمات فقها آشناست، مى داند که مسأله «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى امروز و سیاست هاى امروز و مکتب هاى امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد.8
 

احیاى روح خودباورى و تقویت ایمان و روح دینى در مردم، اولویت هاى درجه اول امام راحل

امام، اولویت ها را تشخیص داد و انتخاب و دنبال کرد. به نظر من، این اولویت ها در درجه اوّل دو چیز بود. ما که از روز اوّل خیلى از فرمایش ها و افکار و قضاوت ها و نحوه برخورد امام را با قضایا از نزدیک شاهد بودیم، مى توانیم درست بفهمیم. امروز شما هم اگر به بیانات امام نگاه کنید، رفتار امام را ببینید و آنچه را که از امام مى دانید، جلوتان بگذارید، همین دو چیز را به طور برجسته مشاهده مى کنید:
اول، احیاى روح خودباورى و استقلال در مردم. در طول سالیان دراز به مردم تفهیم شده بود که شما نمى توانید. هرچه افراد از همه طبقات روحانى، غیر روحانى، دانشگاهى، عالم، جاهل ـ مى گفتند، پاسخ مى دادند که نمى شود و فایده اى ندارد. این روحیه باید عوض مى شد. این گونه خُلقیات اجتماعى، مثل خُلقیات فردى نیست. خُلقیات فردى هم به آسانى عوض نمى شود؛ اما خُلقیات اجتماعى خیلى دشوارتر است. 

امام باید این را به روح خودباورى و اتّکاء به نفس و مشى مستقل تبدیل مى کرد. براى خاطر این خصوصیت، امام باید هیچ گونه دخالت و نفوذى را از غیر این ملت بر این ملت تحمّل نکند و نکرد. این که مى بینید امام این گونه در مقابل امریکا و در مقابل شوروى آن روز مى ایستاد، به خاطر این بود. امریکایى ها بیست و پنج سال تمام، سرشان را پایین انداخته بودند و به این جا آمده بودند. سفره گسترده اى بود که این ها و یک مشت مزدور، هر کار خواسته بودند، کرده بودند؛ تا ماه هاى اوّل انقلاب هم هنوز قطع امید نکرده بودند! 

من قضایایى را در ذهن دارم که حالا وقت نیست آن ها را بگویم. امام، به کل نوک همه این پُرمدّعاها را چید! اگر اندک غفلتى از امام سرمى زد، از طرق مختلف و از پنجره هاى متعدّد، همان کسانى که از در بیرون شده بودند، دوباره وارد مى شدند. امام قرص و محکم جلو نفوذ و تسلّط بیگانه را به هر کیفیتى بست و ایستاد. این اوّلین نقطه بود.

دومین چیزى که امام برروى آن نهایت اهتمام را داشت، احیاى روح دینى و تقویت ایمان در مردم بود؛ همان ایمانى که در خودش وجود داشت؛ لذا روى مسائل دین ـ تعبّد و هر آنچه که به دین مربوط مى شد ـ نهایت کوشش و دقّت را داشت و هیچ حاضر نبود در این زمینه کوتاه بیاید؛ چون دین علاج کننده است. 

وقتى روح دینى در ملتى بود، اثر آن فقط این نیست که از لحاظ شخصى، مردم خوب و پاکیزه و پارسایى خواهند شد؛ اثر روح دینى، در زندگى اجتماعى منعکس مى شود؛ اگر دین درست باشد. براى همین هم بود که با دینى که امام ترویج مى کرد، اسلامى که امام آن را اسلام ناب مى نامید، همه دشمنان بزرگ دنیا و دنباله هایشان در داخل کشور، شروع به مخالفت کردند؛ به عنوان این که این دین، سیاسى و حکومتى است. گاهى هم دایه دلسوزتر از مادر مى شدند ـ حالا هم گاهى مى شوند ـ که آقا شما دین سیاسى و دین حکومتى را که مطرح مى کنید، دین از نظر مردم ضعیف مى شود؛ ایمان دینى مردم سست مى شود! این، درست عکس واقعیت است. 

وقتى دین در یک جامعه بود، روح فداکارى در آن جامعه هست. وقتى دین در یک جامعه بود، آگاهى و هوشیارى و احساس مسؤولیت در یک جامعه هست. این که شما مى بینید امروز در جامعه و کشور ما نسبت به مسائل دینى ـ تا آن جایى که به اطلاع مردم رسد ـ در مردم احساس مسؤولیت و احساس غیرت هست، این به خاطر روح دینى است. دشمن مى خواهد این روح را تضعیف کند. 

امام این روح را در همه ارکان جامعه ـ چه ارکان حکومتى، چه آحاد مردم ـ به شدت تقویت مى کرد؛ یعنى در دولت، در مجلس، در قوه قضاییه، در قوانین، در شوراى نگهبان، در انتخابات و در همه چیز، امام بر روى ایمان دینى و تعبّد دینى و تقید دینى تکیه مى کرد. امام این دو خصوصیت را در اولویت اول قرار داد. غالب آنچه را که امام به عنوان دستورالعمل در مقابل پاى این ملت گذاشته است، مربوط به این دو چیز است.9
 

امام خمینی (رحمه الله)، ساز و کار نظام استکبار را به هم زد

این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرت هاى استکبارىِ شکل گرفته ـ که به هیچ چیزى کمتر از بلعیدن ملت ها قانع نیستند ـ بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأى و نظر خود، راه زندگى اش را انتخاب کند، هیچ راهى ندارد جز این که به خط امام و راه امام متمسک شود؛ هم تفکرات او را در مجراى زندگى و عمل و فکر قرار دهد و هم شیوه او را. شیوه او، تسلیم شدن به فرم و الگوى بیگانه نبود. این طور نبود که میدان بازى را دشمن معین و ترسیم کند و چون هر بازیکنى یک طور بازى مى کند، امام هم در آن میدان مشغول کار شود؛ نخیر، میدان را خودش انتخاب و ترسیم مى کرد؛ لذا دشمن را غافلگیر مى کرد. 

امام ساز و کار استکبارىِ امروز دنیا را به هم زد. علت این که کسانى از آن طرف دنیا بلند شدند به این جا آمدند و با این که نه اختلاف ارضى با ما داشتند، نه اختلاف در منافع روزمره دولتى با ما داشتند، با امام دشمنى کردند ـ چه در زمان حیاتش، چه بعد از آن ـ این است که امام به قلب هدف زده بود. 

امروز شما اگر به کشورهاى درجه دوى دنیا مراجعه کنید ـ فعلاً به کشورهاى درجه یک، یعنى قدرتمندانى که در بعضى نقاط آسیا و اروپا هستند، کارى نداریم؛ آن ها هم یک طور دیگر عمل مى کنند ـ مى بینید که برنامه هاى خودشان را با توجه به خواست استکبار ترسیم و معین مى کنند؛ اگر هم بپرسى چرا، مى گویند چاره چیست؛ امروز این ها قادرند، امروز این ها مسلط اند. یعنى همه براساس الگوى آن ها حرکت مى کنند؛ منتها هر کس با ابتکارى نسبت به منافع خاص خودش.
 
بنابراین در میدانى که آن ها ترسیم کرده اند، همه دارند بازى مى کنند؛ ولى امام این قاعده را به هم زد؛ رفت روى همان اهداف حقیقىِ خود و براى آن ها کار کرد و اسم اسلام را آورد.10

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

ثمرات شجره طیبه جمهورى اسلامى که امام خمینی (رحمه الله) آن را بنیان نهاد

هفده سال از غروب این خورشید فروزان، از افق دید ما، گذشت؛ هفده سال از آن شب و روز اندوهبار ـ که ملت ایران را در ماتم فرو برد ـ گذشت. امام عزیز ما از چشم ما ناپدید شد؛ جسم او از میان ما رفت؛ ولیکن حقیقت امام، فکر امام، روح امام، درس امام و مکتب امام در میان ملت ما و در میان امت اسلامى باقى ماند. این شجره طیبه شاخ و برگ بر سرتاسر فضاى زندگى امت اسلامى گسترانید؛ روز به روز ریشه دارتر شد؛ روز به روز مستحکم تر شد. این کلمه طیبه و شجره طیبه «جمهورى اسلامى» است که محصول آن، بیدارى در دنیاى اسلام و مجد و عظمت و پیشرفت در کشور ما و میان مردم ما بود. ملت ما از این شجره طیبه، میوه هاى شیرینى را چید که براى یک ملت، این ثمرات شیرین، حیاتى است...

ما ملتى گمنام و دنباله رو سیاست قدرت هاى بیگانه بودیم؛ ملتى منفعل در مقابل تصمیم گیرى دولت هاى متنفذ بودیم؛ یک روز امریکا، قبل از آن انگلیس، یک روز روس؛ اما این شجره طیبه ما را به یکى از اثرگذارترین ملت هاى عالم و اثرگذارترین کشور و ملت در این منطقه تبدیل کرد. این، اعتراف دشمنان ماست. 

ما ملتى بودیم خودباخته و به نیروهاى درونى خودمان ناآشنا و بى اعتقاد، و به زرق و برق بیگانگان چشم دوخته و فریفته؛ ولى این شجره طیبه ما را به ملتى با ابتکار، با اعتماد به نفس، با حرف هاى نو و تازه در زمینه هاى گوناگون تبدیل کرد. 
ثمرات شیرین این شجره طیبه، امروز هزاران محقق و پژوهشگر، هزاران عالم و دانشمند، هزاران مغز متفکر و سرانگشت کارآمد در انواع و اقسام عرصه ها و صحنه هاست؛ چه در علوم انسانى، چه در علوم تجربى، چه در مسائل اجتماعى، چه در سیاست و چه در دین. امروز ما کشورى هستیم با جمعیت غالبا جوان، پُرانگیزه، باایمان و داراى همه شرایط پیشرفت...

ثمرات این شجره طیبه در همه جاى دنیاى اسلام هم قابل مشاهده است؛ مسلمانان جهان بیدار شده اند و هویت اسلامى خودشان را بازیافته اند؛ آن ها از مسلمانى خودشان احساس عزت کرده اند. در کشورهاى اسلامى، جوانان، دانشگاهیان، روشنفکران و نخبگان، دلشان مجذوب هدف هاى اسلامى است و براى آن ارزش قائلند؛ براى آن تلاش مى کنند. 

در دنیاى اسلام، ملت هایى از برکت این شجره طیبه، هویت حقیقى و هویت ملى و اسلامى خودشان را بازیافته اند و با اینکه در طول سالیان متمادى در پنجه قدرت ابرقدرت ها بوده اند، احساس قدرت کرده اند. امروز فلسطین یک نمونه است، عراق یک نمونه است، شمال آفریقا نمونه هاى متعدى دارد، لبنان یک نمونه است. آرمان، اسلام و استقلال در میان این ملتهاست و آن ها امیدوارانه و پُرانگیزه تلاش مى کنند. این ها ثمرات همان شجره طیبه اى است که این مرد بزرگ، این عبد صالح، با قیام خود و با خصوصیات منحصر به فرد خود توانست غرس کند.11
 

امام خمینی (رحمه الله)، هویت جدیدى به امت هاى اسلامى بخشید

امام بزرگوار ما توانست یک هویت جدیدى را در دنیاى پرآشوب سیاست، در این منطقه به وجود بیاورد و آن، هویتِ جمهورى اسلامى و ملت زنده ایران است که توانستند این جمهورى را ایجاد کنند و از آن پاسدارى کنند. این، یک هویت اسلامى و یک هویت ملى است و این هویت، مخصوص ملت ایران هم نیست. هویت اسلامى، متعلق به همه امت هاى اسلام است. امامِ بزرگوار ما با همت ملت ایران توانست این هویت را ایجاد کند و آن را زنده کند.

سال هاى متمادى، سیطره غرب بر این منطقه مستحکم شده بود. بعد از جنگ بین الملل دوم، تقریبا کارِ تسلط بر منطقه خاورمیانه تمام شده بود. از سال ها قبل، استعمار شروع کرده بود و در این دوره، کار را تمام شده مى دید. عراق یک جور زیر سلطه، ایران جور دیگر، کشورهاى عربى ـ اردن و سوریه و لبنان و مصر و کشورهاى دیگر ـ هر کدام به نحوى زیر سلطه سنگین استعمارگران و سلطه گران غربى و اروپائى و سپس امریکائى بودند. براى محکم کردن کار، رژیم غاصب اسرائیل را هم در این منطقه حساس به وجود آوردند تا مطمئن باشند که غرب به وسیله صهیونیستها، در این منطقه حساس، وجودِ محسوس و نظامى و سیاسى و فعالى دارد و همه چیز را کنترل کند.

در سال هاى آخر نیمه اول و اوائلِ نیمه دوم آن قرن، تحرکات آزادى خواهانه در کشورهائى به وجود آمد، اما غربى ها بسرعت توانستند آن ها را کنترل کنند و زیر پنجه خودشان بگیرند. عراق را یک جور، بعضى کشورهاى دیگر عربى را جور دیگر، مصر را به نحوى دیگر؛ نمى گذاشتند به هیچ وجه کنترل این منطقه حساس و سرشار از منابع حیاتى از دست آن ها خارج شود. در چنین شرائطى، ناگهان انقلاب اسلامى آن ها را غافلگیر کرد. باور نمى کردند نهضت روحانیت و رهبرى امام به یک چنین حرکت عظیم مردمى تبدیل شود. ملت ایران یکپارچه وارد میدان شد.

همت ملت ایران و رهبرى بى نظیر امام بزرگوار ما این حادثه معجزه گون را آفرید.

در دنیاى سیاست، هیچکس باور نمى کرد که در این منطقه ـ آن هم در ایران که امریکائى ها نفوذ صد در صد بر دولتمردان و دربار آن داشتند ـ ناگهان نظامى سر بلند کند که بر قاعده دین، بر مبناى دین، بنا شده و پرچم اسلام و لا اله الّا الله و محمد رسول الله را در دست گرفته است. 

آن روز همه کسانى که به سیاست، با چشم عمیق نگاه مى کردند، فهمیدند که مسیر منطقه عوض شد. البته سلطه گران خیلى تلاش کردند که این شعله را خاموش کنند؛ این حرکت را از بین ببرند؛ این نوزاد را رشد نکرده، لگدمال کنند؛ اما افرادِ با بصیرت مى دیدند و مى فهمیدند که دست قدرت الهى دارد خود را نشان مى دهد. روز به روز این نهال بارور، بالنده تر و ریشه دارتر شد. این نهالِ جمهورى اسلامى است؛ این همان کلمه طیبه است؛ «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ».12
 

سرمایه هاى ارزشمندى که امام خمینی (رحمه الله) براى ملت ما ذخیره کرد

سرمایه اى که امام براى کشور و ملت ما ذخیره کرده است، یک سرمایه تاریخى و حیاتى است. این سرمایه و ذخیره ارزشمند، استقلال سیاسىِ ماست؛ خودباورى ملى ماست؛ خودباورى فرهنگى ماست؛ ایمان عمیق مردم ماست؛ شجاعت ملت و مسؤولان ما در مقابل تهدیدهاى دشمن و فریب نخوردن در برابر تمجیدها و تطمیع هاى اوست؛ این ها درس هایى است که امام عزیز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشاى خود، به ملت ما درس داد و فضاى کشور ما پُر است از این درس ارزشمند. 

ما باید این ذخیره را نابود نکنیم؛ ما باید این ذخیره را نفروشیم؛ ما باید این ذخیره و سرمایه ارزشمند را راکد هم نگذاریم و آن را مصرف روزانه سیاسى خودمان هم نکنیم، بلکه باید این ذخیره را با دقت و مراقبتِ تمام حفظ کنیم و از سود این ذخیره و سرمایه ارزشمند، آینده کشور و تاریخ خودمان را بسازیم.13

اهداف و آرمان هاى امام خمینی (رحمه الله) از منظر رهبر انقلاب
 

میراث امام خمینی (رحمه الله)

ما باید میراث امام را حفظ کنیم. او که اهل درهم و دینار نبود؛ «لم یورثوا دینارا و لا درهما». او مانند پیامبران، از خود درهم و دینارى باقى نگذاشت. زخارف مادّى دنیا کوچکتر از آن بود که به آن روح ملکوتى و بلند راه پیدا کند. درحقیقت میراث او، جمهورى اسلامى و جوان هاى ساخته شده دست اوست، که به برکت انقلاب باید آن ها را حفظ کرد.14
 

خاطره اى از روزهاى اول انقلاب و روحیه خودباورى امام خمینی (رحمه الله)

در روزهاى اوّل جنگ، یک نفر نظامى پیش من آمد و فهرستى آورد که انواع و اقسام هواپیماهاى ما ـ جنگى و ترابرى ـ در آن فهرست ذکر شده بود و مشخّص گردیده بود که چند روز دیگر همه فروندهاى این نوع هواپیماها زمین گیر خواهد شد؛ مثلاً این نوع هواپیما در روز هشتم، این نوع هواپیما در روز دهم، این نوع هواپیما در روز پانزدهم! این فهرست را به من داده بود که خدمت امام ببرم، تا ایشان بدانند که موجودى ما چیست. 

من به آن فهرست که نگاه کردم، دیدم دیرترین زمانى که هواپیمایى از انواع هواپیماهاى ما زمین گیر خواهد شد، در حدود بیست و چند روز است؛ یعنى ما بیست و چند روز دیگر هیچ هواپیمایى نداریم که بتواند از روى زمین بلند شود! من وظیفه ام بود که این فهرست را ببرم و به امام نشان دهم. ایشان به آن کاغذ نگاه کردند و گفتند: اعتنا نکنید؛ ما مى توانیم! برگشتم و به دوستانى که بودند گفتم: امام مى گویند مى توانید. 

آن هواپیماها، به همّت شما و با توانستن شما هنوز پرواز مى کنند؛ هنوز از بسیارى از تجهیزات پرنده این منطقه پیشترند؛ هنوز در مصاف با بسیارى از کسانى که وسایل مدرن دارند، برتر و فایق ترند. از آن روز، نزدیک بیست سال مى گذرد. این است معجزه همت انسان! این است معجزه ایمان! آن ها را ساختند، آن ها را تعمیر کردند، با آن ها کار کردند؛ البته مبالغ نسبتا قابل توجهى هم در اواخر به آن ها اضافه شد. آنچه مهم است، روحیه و ایمان است؛ قدردانى چیزى است که این انقلاب و این حرکت عظیم به ما داده است؛ یعنى خودباورى، یعنى استقلال، یعنى عزت، یعنى قطع رابطه آقا بالاسرى کسانى که مدعى آقا بالاسرى بر همه دنیایند.15
 

امام خمینی (رحمه الله) به مناجات شعبانیه و دعاى کمیل خیلى علاقه داشتند

من یک بار از امام بزرگوار پرسیدم: در بین دعاها به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟ ایشان اسم دو دعا را بردند: یکى مناجات شعبانیه، دیگرى هم دعاى کمیل. این دو دعا مضامین فوق العاده اى دارند. این دعاها فقط براى خواندن نیست؛ یعنى فقط براى این نیست که انسان موجى در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جارى نماید ـ این خیلى سطحى و خیلى کم است این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم نمود. این معانى بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، براى این است که در دل انسان جایگزین شود.16
 

جمع بندی و نتیجه گیری 

در این نوشتار، برخى از ابعاد وجودى معمار کبیر انقلاب اسلامى و ابرمرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینى قدس سره الشریف از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای مدظله العالی بیان گردید. امید است این مطالب در شناخت برخى از ابعاد وجودى امام راحل به نسل جوان مفید واقع شود. 

پی‌نوشت‌ها: 
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت فق ها و حقوقدانان شوراى نگهبان، 21/3/1368.
2. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران، 16/3/1368.
3. خطبه هاى رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تهران، 23/4/1368.
4. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت گروه کثیرى از جانبازان و نیروهاى جهادى احداث ساختمان مرقد مطهر رهبر کبیر انقلاب و...، 28/4/1368.
5. پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینى ره، 10/3/1369.
6. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى، 14/3/1370.
7. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى ره، 16/3/1375.
8. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه هاى نماز جمعه تهران، 14/3/1378.
9. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه اى نماز جمعه تهران، 9/7/1378.
10. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى ستاد برگزارى مراسم سالگرد ارتحال امام خمینى ره، 10/3/1384.
11. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم هفدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى ره، 14/3/85.
12. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم هجدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام ره، 14/3/1386.
13. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم هفدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى ره، 14/3/85.
14. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت گروهى از رزمندگان سپاه پاسداران و روحانیون شهرهاى خمین، دامغان و گناباد، 3/4/1368.
15. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از پرسنل نیروى هوایى، 19/11/77.
16. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار گروه کثیرى از پاسداران به مناسبت سالروز میلاد امام حسین علیه السلام و روز پاسدار، 17/7/81.

منبع:
مرید و مراد (گزیده بیانات رهبر فرزانه انقلاب درباره حضرت امام خمینى قدس سره)، حسن قدوسى زاده، دفتر نشر معارف، چاپ اول، زمستان 1388.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.